-
هرررررررررررر هررررررر
شنبه 30 شهریور 1392 21:41
-
بازم جوک
شنبه 9 شهریور 1392 13:37
روزی معلمی به شاگردانش گفت: چه کسی دوست دارد به بهشت برود .همه بچه ها دستشان را بالا گرفتند بجز یک نفر. معلم به او گفت: چرا دستت را بالا نمی بری ؟ شاگرد گفت: چون مادرم گفته بدون اجازه او هیچ جا نروم. یک روز یک تمساح بدبخت شد . رفت سر کوچه وگفت: به من مارمولک کمک کنید.
-
بالاخره پستتتتتتتتتت
پنجشنبه 24 مرداد 1392 22:01
مادر: پسرم برو مغازه الکتریکی، یک مهتابی بخر! پسرک به مغازه که رسید، یادش رفت چی باید بگه… کمی فکر کرد و گفت: آقا ببخشید می شه یک متر لامپ بدید. معلم:«چرا در آخر ماه، ماه پنهان می شود آیا می دانی کجا می رود؟» شاگرد:«آقا حتماً می رد حقوقش را بگیرد.» اوّلی: «اگر گفتی چرا وسط قرص خط دارد؟» دوّمی: «برای اینکه اگر از گلو...
-
به به!!!
جمعه 11 مرداد 1392 13:29
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده ، نگران و مضطرب در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی اتاق عمل . چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود . مرد نفسش را در سینه حبس می کند . دکتر به سمت او می رود مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند . دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش...
-
ای بابا
پنجشنبه 10 مرداد 1392 17:33
هی میگن پست جدید پست جدید... پستمون کجا بود آخه والا
-
جوک با مزه
سهشنبه 1 مرداد 1392 22:49
مادر : علی بیا اسفناج بخور آهن دارد علی : آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم دو نفر دروغگو به هم رسیدند اولی گفت : من دیشب توی کره ماه شام خوردم دومی : آره ، وقتی از کره ی مریخ برمی گشتم تو را در کره ماه سر سفره دیدم ه یک بچه میگویند با فرشاد جمله بساز. می گوید : روح غضنفرشاد.!!!!