مادر : علی بیا اسفناج بخور آهن دارد
علی : آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم
دو نفر دروغگو به هم رسیدند
اولی گفت : من دیشب توی کره ماه شام خوردم
دومی : آره ، وقتی از کره ی مریخ برمی گشتم تو را در کره ماه سر سفره دیدم
ه یک بچه میگویند با فرشاد جمله بساز. می گوید : روح غضنفرشاد.!!!!
سلام نسترن یه مطلب جدید بذار دیگه
گزاشتم
نسترن دلت بسوزه تو وبلاگم نقاشی دارم با یه عالمه بازی
بددددددددددددددددددددددددد
نسترن تو نمی خوای یه پست جدید بذاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که الان نیلوفرم
ولی تو سارا نیستی عمو علی رضا :))))))))))
از خنده روده بر شدم سینا هم که دیگه تز خنده غش کرد بردیمش بیمارستان!!!!!!!!111!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ایشالا خوب میشه منم دیگه